رمضانعلی کاوسی/ در سال حمایت از کالای ایرانی به سفال و سرامیک شهرمان اهمیت بیشتری بدهیم.
سفال شهرضا سابقه 700 ساله دارد که از دوران صفویه آغاز شده است. خوشبختانه با همت نمایندهٔ محترم و ساعیِ شهرمان سرکار خانم محمودی و مسئولان دلسوز شهر، شهرضا بهعنوان شهر ملی سفال انتخاب و تابلویی با همین مضمون در ورودی شهر(روبه روی محلهٔ جرم افشار) نصب گردید. تلاش این بزرگواران از هر جهت قابل تقدیر و ستایش است. شکی نیست که اگر تبلیغات بهتر و بیشتری صورت بگیرد سیل گردشگران داخلی و حتی خارجی به سمت دیار ما سرازیر خواهند شد و صنعت توریسم در شهر ما جان تازه ای خواهد گرفت.
تصمیم گرفتم موضوع سفال، سرامیک و صنایع دستی در شهرضا را در این مقاله کالبدشناسی کنم. واقعاً چند درصد از مردم ما با دو خانوادهٔ بزرگی که از قدیم الایام برای حفظ هنر سفالگری در این شهر زحمت کشیده اند آشنایی دارند و پای صحبتها و درد دلهایشان نشسته اند؟ هیچگاه از خود پرسیده ایم فامیل های سهیلی، بهاری و... چه خون دلی خورده اند تا این صنعت و این هنر همچنان در شهر ما سر پا و فعال باشد.
به نظر میرسد در این وانفسای بیکاری و نبودن شغل مناسب برای جوانان جویای کار، توجه بیشتر به هنر سرامیک و سفال میتواند بستر مناسبی برای اشتغال جوانان فراهم کند. پیشنهاد میکنم دلسوزان شهر و متبحران این هنر با کمک مسئولین دست در دست هم بدهند و زیرساختهای موجود را تقویت کنند.
بُعد دیگر مسئله به آحاد جامعه برمیگردد. بدیهی است هرچند که دستان هنرمند بهاریها، سهیلیها و هنرمندانِ دیگر این عرصه آثار زیبایی بیافرینند، اما چنانچه از طرف مردم مورد حمایت قرار نگیرند، انگار کاری صورت نگرفته است. کار این هنرمندانِ عزیزان به مانند نویسنده ای است که چند سال برای خلق کتابی زحمت می کشد اما بعد از انتشار کسی کتابش را نخرد و نخواند. سؤال این است که اگر خودِ ما که دغدغهٔ آبادی شهرمان را داریم از هنرمندان شهرمان حمایت نکنیم و محصولات آنان را نخریم این عزیزان به چه امیدی کالا تولید کنند؟
معتقدم مردم ما و به خصوص خانواده ها باید موقع تهیهٔ کادو برای دادن هدیه، چشم روشنی و... بیشترین دغدغهٔ خود را مصروف خرید صنایع دستی ساختهٔ شهر خودشان بنمایند. من بعضی وقتها دلم می سوزد که خانم های محترمه برای تهیهٔ یک جنس کادویی داخل مغازه های لوکس میروند؛ حاضرند برای کالاهای مصرفی و تزئینی خارجی پول زیادتری هم پرداخت کنند، اما حاضر نیستند به صنایع دستی شهر خودشان نگاه هم بکنند. وقتی موشکافانه به قضیه نگاه کنیم متوجه میشویم در خانوادهٔ همین خانم یا بستگان او تعداد زیادی جوان بیکار جویای شغل یافت می شوند. ما باید به این باور برسیم که خرید و حمایت از کالاهای مصنوع شهر و کشور خودمان راهی است برای ایجاد اشتغال جوانان.
واقعاً چه اشکالی دارد ظروف مصرفی و تزئینی خانههای ما از سفال و سرامیک ساخت فرزندان شهر خودمان باشد؟ چه ایرادی دارد رستورانها، ادارات و به طور کلی مجامع عمومی از ظروف سرامیکیِ شهر خودمان استفاده کنند؟ چه ایرادی دارد مسئولان ادارات و شرکتها موقع اهدای کادو به همکارانشان به جای خرید اجناس بنجل چینی، اجناس تولید شهر خودمان را بخرند؟
پیشنهاد میکنم دست اندکاران تولید سفال و سرامیک در شهرضا اقدام به یک مرکز تخصصی آموزشی سفال بنمایند و جوانان مستعد و علاقه مند به این هنر و حرفه را جذب کنند. هنرمندان ما باید با تشکیل جلسات مستمر و همفکری با یکدیگر برای جذب مشتریِ بیشتر، اقدام به آفرینش طرحهای جدیدتر و زیباتری بنمایند تا رضایت مصرف کنندهٔ نهایی که مردم هستند جلب شود. و پیشنهاد دیگر اینکه در کنار امامزاده شاهرضا که مرکز فروش سفال و صنایع دستی است، کارگاه و نمایشگاه بزرگی ایجاد شود تا مسافران و گردشگران از نزدیک با چگونگی تولید سفال و سرامیک شهر ما آشنا و همزمان اقدام به خرید اجناس بنمایند.
و سخن آخر اینکه اگر همین الآن همهٔ خانواده های شهرضایی تصمیم بگیرند تا پایان هفته هر کدام یک کالای سرامیکی یا سفالی بخرند، حداقل شصت هزار کالا خریداری میشود و جان تازه ای به این صنعت دمیده خواهد شد.
رمضانعلی کاوسی
برچسب : نویسنده : 9mighat61e بازدید : 246